به محمد و تمام مزدوران جمهوری اسلامی
در پاسخ به یک پیام

کامیار آزامهر

کامنت شما من رو به هیچ وجهی شگفت زده نکرد چون می دونستم این وبلاگ های ما تا به حال فیلتر نشده تا بتوانید آپی ما رو گیر بیارید. مخصوصاً وبلاگ بابلسر. خودت که می دونی! البته این کار احمقانه ای به نظر می رسید و من هم برای اطمینان آی پی رو مخفی نگاه می داشتم. نمی دونم شاید از طرق دیگر به ما دسترسی پیدا کردین اما می بینی که هنوز من می نویسم و وبلاگ خبری هم فعال است. اگر من و دوستانم هم نباشیم کسان دیگر هستند که جلو شما بایستند. برام جالبه جایی صحبت از این می کنید که ما کوچکتر از اونیم که در مورد مسائل جامعه صحبت کنیم و در نقطه مقابلش تمام توان تکنیکی و تاکتیکی خودتون رو برای گیر انداختن ما به کار می برید و سوال من از شما این است که مگه ما به غیر از بیان عقاید خودمون کار دیگری هم کردیم. خب این آدم هایی که وبلاگ ما رو می خوانند دارای شعور هستند و می توانند در مورد درستی و نادرستی عقاید ما نظر بدهند و یا آن را مورد بحث و نقد قرار دهند پس این همه بگیر و ببند چه چیزی جز ترس را می تواند توجیه کند؟ ترس از اینکه مردم جرات صحبت پیدا کنند. ترس از اینکه از سنت های متحجر و پیش و پا افتاده ی قرون وسطایی دست بکشند. در مورد اینکه ما رو خرابکار معرفی کردید هم باید مطلبی بنویسم. در مورد این مسخره بازی که به اسم جمع آوری ارازل و اوباش راه انداخته اید هم همینطور. اما خودت می دونی که فرصتم کوتاهه. به زودی سعی می کنم این کار رو انجام بدم چون دوست دارم و می تونم و از شماها نمی ترسم.
نمیدونم ولی چرا روی ما اسم خرابکار گذاشته اید؟ ما جز نوشتن عقاید خودمون کار دیگری هم کرده ایم؟ آن هم عقایدی که هر گونه تجاوز به انسان، اعدام و ترور و هرگونه تعرض به مردم را نفی می کند. شاید منظورتون اعتراضات و اعتصاباتی است که مردم در این چند وقت اخیر با دست خالی در مقابل نیروهای مزدور تا دندان مسلح رژیم انجام دادند؟ یا دفاع از زندانیان سیاسی که در زیر شکنجه رژیم قرار گرفتند؟ یا محکوم کردن قتل و کشتار و اعدام دسته جمعی؟
بسیار خب اگر این ها خرابکاری است من افتخار می کنم که یک خرابکارم. در همین چند روزه یکی از دوستان خبرنگار من رو به جرم اوباش بودن(بر ضد قدرت حاکم نوشتن یعنی اوباشی گری) محکوم به اعدام کردید. اما مطمئنم اگر روزی ما به قدرت سیاسی برسیم شما رو اعدام نخواهیم کرد چون ما خرابکاریم.